جمع بندی از خویش ، برنامه ریزی برای آینده (2)
به خدا قسم ! وقتی آدمی به دلش سرکشی می کند ، دل او از انبار جهود ها ، از انبار یهودی ها ، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی دانند چه چیزی در آن هاست ، از همه این ها پست تر است .
این دل آدمی ، رنج و ملالش ، شادی و شعفش ، از چه چیزهایی است که بیا و ببین !
2.حساب دوم و بحث دوم ، در مورد فلب ما و حالت های ماست . توجهی که باید در قلب خود داشته باشیم ، که دل ما ، حب و بغضش ، یاس و امیدش ، تحول و تقلبش از چه و برای چه بوده است ؟! آن چه ما را رنج داده و آن چه ما را خوشحال کرده ، به حساب بیاوریم . این طور معامله و حسابرسی کردن ، خیلی راحت تر از این است که انسان فقط به کارهای خوب یا بد خودش مشغول باشد ؛ چرا که اشتغال به کارها و اعمال ، نه مشکلی را حل می کند و نه انسان را به تحولی می رساند ، که یا مغرور می شود و یا مایوس .
این در حالی است که جمع بندی از این سرمایه ی قلبی انسان و آن چه در وجود او می گذرد و آن چه در دل او می گذرد ، هم راحت تر و جمع و جور تر است و هم کارگشاتر ؛ چون قلب آدم رئیس تمامی جوارح و جوانح اوست . و از این جاست که به قسمت های دیگر سرکشی می شود .
من عادت کرده ام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمع بندی از دلم داشته باشم ؛ ببینم بغض ها ، کینه ها و خستگی هایم از چیست ؟ به چی دل خوش کرده ام؟
بنابراین کسی که می خواهد از ماه رمضان بهره ای بگیرد ، باید در اول ماه بنشیند و این دل و ته کیسه را بتکاند ؛ تا اگر رنجی از برادری ، از دوستی ، از کسی دارد ، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟
به خدا قسم ! وقتی آدمی به دلش سرکشی می کند ، دل او از انبار جهود ها ، از انبار یهودی ها ، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی دانند چه چیزی در آن هاست ، از همه این ها پست تر است .
این دل آدمی ، رنج و ملالش ، شادی و شعفش ، از چه چیزهایی است که بیا و ببین !
پس آن حساب وجودی آدمی بود و این هم حساب قلب او .
3.حساب بعدی هم ، حساب وهم و خیال ماست . به دنیای دیگری که باید فکر کنیم ، این است توهمات ما ، تخیلات ما به چه چیزی روی اورده است ؟ این ها هم جز سرمایه های ما هستند .
آن هایی که به کشفی یا به اشراقی یا به شهودی و یا به درکی از سبحات جلال می رسند ، از همین نیروی تخیل و قدرت خیالشان بهره مند می شوند . باید این ها تصفیه شود . باید توهمات و وسوسه ها کنترل شود . باید این ظرف شست و شو شود . باید زتگار این آینه را پاک کنیم ، که کار بزرگ وجودمان را همین تخیلات انجام می دهد و سرمایه های زیادی را مصرف می کند .
اثر عظیم ما هرز همین توهمات و تخیلات می شود . آن جایی که آرام ترین لحظات ما می گذرد ، می بینید که فکر سخت ترین جولان هایش را دارد و این انرژی را خواهد برد . این هم یک مرحله از جمع بندی و حساب .
4. مرحله بالاتر و حساب بعدی ، حساب هم و غم های ماست .
در روایتی حضرت صادق (ع) میفرماید :« مَن أصبَحَ و أمسی و الدنیا اکبر هَمِّهِ، جعل الله الفَقرَ بین عینیه وَ شَتَّتَ أمرَهُ، و لَم یَنل من الدنیا الّا ما قُسِمَ لَهُ »
کسی که همتش به دنیا مصروف شود و بزرگترین همتش دنیا باشد و از حق چشم بپوشد ، بین دو چشمش نوشته میشود که او گداست . معنای این که در پیشانی او این مارک و این علامت را می چسبانند ، این است که وجود ، فقیر است .
فوز سالک / استاد علی صفایی حائری (عین . صاد)
..........................................................
- ۹۲/۱۱/۱۳
یعنی به ساحت حرم کبریا ببخش
یا رب گناهکار و ذلیل و محقرم
عصیان من به شوکت عز و علا ببخش